ابرتورم یا تورم سه رقمی/ تاثیر ماندن یا رفتن بایدن از کاخ سفید بر تورم ایران چیست؟
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۹۷۸۵۹
مریم فکری- زهرا علی اکبری - سیامک قاسمی با حضور در کافهخبر خبرآنلاین با اشاره به اینکه تورم مهمترین بحران است و باید تمامی سیاستها در راستای مهار تورم باشد، گفت: امسال احتمالا ششمین سالی خواهد بود که روند فزاینده تورم را داریم. ما الان با چیزی روبهرو هستیم که من به آن «ترس از دست دادن» میگویم. «ترس از دست دادن» به عنوان یک رفتار عمومی در جامعه ایران تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من یکبار مثالی زده بودم و گفته بودم زندگی در یک جامعه تورمی مثل راه رفتن روی تردمیل میماند. واقعا همین هم هست. هر چه دور تردمیل بیشتر میشود، شما بیشتر باید بدوید، بیشتر حرص بزنید و بیشتر بترسید. چون اگر بایستید، تردمیل شما را به بیرون پرت میکند. این اتفاق در جامعه هم افتاده است. امروز خدایی نکرده با یک بیماری سهمگین و هزینه درمان بالا، طبقه اجتماعی افراد تغییر میکند. یعنی از یک دهک، به دهک دیگری منتقل میشوید. برای همین هم جامعه ایران، جامعه آرامی نیست. «ترس از دست دادن» وجود دارد که زیست تورمی، آن را ایجاد کرده است. واقعا مهمترین شاخص اقتصادی ایران که خلق و خوی فرهنگی، رفتاری و... را تحتتاثیر قرار داده، تورمهای بسیار بالاست.
وی معتقد است: واقعیت این است که ما طبقه متوسط شهری به آن معنا و تعریفی نداریم که میلتون فریدمن در کتاب آزادی و دموکراسی داشت. یعنی طبقه متوسطی که سالانه بتواند دو سفر جدی برود و نیازهای آموزشی و زیستی را تامین کند. در حال حاضر جامعه ایران دوقطبی شده است. یک گروهی توانستند روی موج تورم سوار شوند و بالا روند و بخشی قابل توجهی از هرم جمعیتی هم عملا از تورم جا ماندهاند. ما دور و بر خودمان میبینیم که الگوی مصرف مردم خیلی تغییر کرده است و نسبت به ۳، ۴ سال گذشته جور دیگری زندگی میکنند.
به نظر من جامعه ایران، یک جامعه فقیر و دوقطبی شده که یک گروهی توانستند روی تورم سوار شوند و بالا روند و یک هرم قابل توجهی هم درگیر فقر هستند. آمارهایی هم که اعلام میکنند، نگرانکننده است. یک زمانی آقایان اعلام کردند که حداقل ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ایران نیاز به دریافت یارانه دارند. این، آمار بسیار خطرناکی از جامعه است. خودشان امروز اعلام میکنند که حداقل ۵۵ درصد جمعیت ایران، حتی یک خودرو سواری هم ندارند.
قاسمی در پاسخ به این سئوال که در شرایط تورمی، دولت از تورم ناراضی است، تولیدکننده ناراضی است و مردم نیز به شدت از تورم گلایه دارند. به نظر شما منتفعان این تورم چه کسانی هستند؟ چه کسانی از تورم نفع میبرند؟
او در جواب تاکید کرد: واقعیت این است که بخش زیادی از همین کسانی که شما نام میبرید، از تورم راضی هستند. شما فرض کنید همین امروز در ایران دولت بخواهد سیاست پولی انقباضی در پیش بگیرد. مثالی میزنم. هماکنون نرخ سود سپرده یکساله ۲۳ درصد است. فرض کنید بانک مرکزی فردا بگوید من این نرخ را ۴۰ درصد میکنم. در اینجا کل بازار بورس ایران فریاد خواهند زد که ما بیچاره میشویم، بازار میریزد، همه پولهایمان از دست میرود و بانک مرکزی نباید سیاست انقباضی در پیش بگیرد؛ در صورتی که این سیاست برای کنترل تورم لازم است. حالا نه به این اندازه، ولی سیاست انقباضی لازم است.
وی در جواب این سئوال که آینده تورم در ایران را چگونه پیشبینی میکنید؟ گفت: باید سناریوسازی کنیم. من بارها گفتهام مستقل از سناریوهای سیاسی نمیتوانید به پیشبینی برسید. اقتصاد سیاسی و روند چشمانداز مذاکرات برجام، خوشبینیهایی که در رفع تحریمها وجود دارد، میتواند تاثیرگذار باشد. اتفاقی که دارد میافتد، این است که سال ۲۰۲۴ دوباره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اتفاق میافتد و روز از نو و روزی از نو. اثرات این انتخابات از اواخر امسال شروع میشود، یعنی اینکه از اواخر امسال عملا زمزمههای انتخابات آمریکا شروع میشود. الان در آمریکا در این خصوص صحبت میکنند که احتمالا دوره ریاستجمهوری بایدن هم مشابه ترامپ، تک مرحلهای باشد و دوباره ریاستجمهوری به سمت جمهوریخواهان بازگردد. متاسفانه این یعنی آغاز راند جدیدی از انتظارات تورمی در ایران.
او در جواب این سوال کلیشهای. به نظر شما علم بهتر است یا ثروت؟ گفت: اصلا تردیدی نکنید که ثروت بهتر است. با ما کلا شوخی کردند. در جامعه ایران خیلی ریشهها و تفکرات غیرسرمایهداری به ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰ جریان داشته و به دلیل اینکه جامعه غیرسرمایهداری بوده، برای همین تلاش میکرده که ایدههای غیرسرمایهداری در ذهن ما جا بیاندازد. شاخصهای جهانی هم نشان میدهد که هر چه ثروت بالاتر باشد، هر چه درآمد سرانه بالاتر باشد، احساس شادی و احساس خوشبختی در جوامع بیشتر است.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1779092منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: زهرا علی اکبری اقتصاد ایران رشد اقتصادی جوزف بایدن فقر خط فقر جامعه ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۷۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئله مردم نرخ رشد نقدینگی نیست، مردم تورم را میبینند
در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و بهنوعی دولت در بازار پول بهعنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است.
به گزارش هممیهن، به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است.
در ادامه گفتگو با داود سوری استاد سابق دانشگاه شریف را میخوانید:
در دو سالونیم گذشته تلاشهای دولت جهت کنترل تورم نتیجه نداده و تورم از کنترل رشد نقدینگی تاثیر نپذیرفته؛ به نظر شما علت چیست؟
خیلی سخت است که بتوان قضاوت کرد. رابطه رشد نقدینگی و تورم رابطه کوتاهمدتی نیست که به محض کاهش رشد نقدینگی در تورم کاهش اتفاق بیفتد. انتظار میرود اگر کنترل نقدینگی تداوم پیدا کند در آینده نرخ تورم هم کنترل شود. نکتهای که باید توجه کرد این است که کیفیت کاهش نقدینگی به چه صورت بوده است.
آنچه مشخص است اینکه در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و به نوعی دولت در بازار پول به عنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است. به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است. به هر حال باید منتظر ماند و دید نتیجه کاهش روند رشد نقدینگی در سال آتی چگونه خواهد شد.
یعنی سال ۱۴۰۴ باید منتظر تاثیر بر نرخ تورم باشیم؟
نمیتوانیم یک رابطه یک به یک بین تورم و نقدینگی داشته باشیم. نرخ تورم میتواند از جای دیگر هم افزایش پیدا کند. با این وجود به نظر میرسد سال بعد باید اثرات کاهش نقدینگی را دید. البته نرخ اعلامی بانک مرکزی بهطور متوسط در یک سال ۵۲ درصد اعلام شده در حالیکه این نرخ تورم در فروردین ۸۰ درصد بوده و تا اسفند به ۳۸ درصد رسیده است. از این رو یک روند کاهش وجود داشته و اگر مشکلی پیش نیاید سال بعد میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد.
شاید اشاره ابراهیم رئیسی که اخیراً گفته اقتصاددانها متوجه کاری که دولت برای کنترل نقدینگی کرده میشوند همین موضوع است.
چیزی که مهم است اینکه نتیجه سیاستها را باید در عمل ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از آمارها منتشر نمیشود و آمارهای منتشر شده نیز از دقت کافی برخوردار نیستند؛ لذا نمیتوان قضاوت درستی داشت. ولی میدانیم که تورم وجود دارد. قیمتها را میبینیم که مدام در حال افزایش است.
بحث درآمدها و رشد اقتصادی را میبینیم. اگر سیاستها در این شاخصها نمود پیدا نکند نمیشود درباره مؤثر بودن سیاستها صحبت کرد. مسئله مردم که نرخ رشد نقدینگی نیست. نرخ رشد نقدینگی را ما به دهان مردم انداختیم. مردم تورم را میبینند. حالا از هر جا که میخواهد ظاهر شود. برای مردم چه اهمیتی دارد نرخ رشد نقدینگی چقدر است. آنها تورم را نگاه میکنند.
در نرخ تورم چه سهمی میتوانیم برای تورم انتظاری قائل شویم؟ مسئولان در گفتههایشان بر غیررسمی بودن قیمتها و تورمهای غیرواقعی و انتظاری بارها تاکید میکنند.
انتظارات قاعدتاً تاثیرات کوتاهمدت دارد. ممکن است اتفاقی بیفتد و شوکی وارد شود و برای مردم انتظاراتی شکل بگیرد، اما مدتی که گذشت اثر آن اتفاق از بین میرود. ولی وقتی یک پدیدهای ادامهدار است نمیتوان به انتظار تفسیر کرد. آنچه ما الان آموختهایم و آن را انتظار مینامیم این است که فرآیند سیاستگذاری و کیفیت سیاستگذاری بهگونهای بوده که هر سال منتظر بدتر شدن شرایط هستیم.
این را آموختهایم که اگر امروز کالایی را خریداری کنیم صرفه بیشتری دارد تا اینکه سال بعد آن را بخریم. همه میدانیم که اگر ریال نگه داریم سال بعد زیان دیدهایم. این یک یادگیری است که طی سالیان متمادی شکل گرفته و همچنان این فرآیند در حال تداوم است.
هیچ علامتی نیز داده نمیشود که این مسیر ممکن است تغییر کند. نه کیفیت سیاستگذاری را رو به بهبود میبینیم و نه رفتارهایی که در جامعه صورت میپذیرد متفاوت میشود؛ بنابراین دلیلی ندارد که افراد آموختههای خود را تغییر دهند.